پیرامون نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شكلی بدنی (BDD)

چكیده: گرایش بسیار و روز افزون در خصوص نابهنجاری‌ها و اختلالات بد شكلی بدنی(BDD) باعث ایجاد ارزیابی‌ها و مطالعات بسیار شده است. این پژوهش پیرامون مفاهیم اختلال و رشد و پیشبرد و ابزارهای ارزیابی و نتایج عملكردها مطالعاتی را انجام داده است و در آن به مقایسه شدت بدشكلی هراس بدن بین دانش آموزان پسر و دختر دبیرستان ناحیه چهار مشهد براساس متغیرهای جنس، سن، وزن، پایه تحصیلی، رشته تحصیلی، آخرین معدل تحصیلی، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، تعداد اعضای خانواده چندمین فرزند و تعداد برادر و خواهر پرداخته‌ایم. روش تحقیق در مطالعه توصیفی و روش نمونه گیری در دسترس می‌باشد. جامعه آماری را 260 نفر كه 130 نفر دانش آموزان دختر و 130 نفر دانش آموزان پسر دبیرستانی تشكیل داده‌اند. ابزار پژوهش پرسشنامه بدشكلی بدنی و چاقی كه دارای 33 آیتم می‌باشد 19 سؤال ابتدائی در مورد اختلال دیس فیك و‌14 سؤال بعدی‌در مورد اختلال چاقی در پژوهش استفاده شده است . تجزیه و تحلیل داده‌ها به وسیله نرم‌افزار spss انجام شده است و نتیجه پژوهش این بود كه این روش تحقیق توصیفی (غیرآزمایشی) می‌باشد و روش آماری به صورت تصادفی از طریق نمونه‌گیری در دسترس می‌باشد.

...

فرمت فایل: DOC word (قابل ویرایش) تعداد صفحات: 117

برای دانلود فایل اینجا کلیک کنید

(((فایل مربوطه توسط خانم اعلامی، نماینده کلاس تئوریهای اقتصادی استاد موسوی جهرمی، تهیه وارسال شده است))))

گروه بندی ارائه درس تئوری های اقتصادی و سیر تحول تکنولوژی خانم دکتر یگانه موسوی جهرمی روز دوشنبه ساعت 7/30 لغایت 9/20 بر حسب سرفصل های اعلام شده

منم بهش گفتم  که همسر نیست و نمیتونم بیام ولی اصلا زیر بار نمیرفت و میگفت باید با مامان اینا حتما بیای

با همسر صحبت کردم و همسر موافق رفتنم بود چون میدونست که از تنهایی کلافه شدم .

عروس هم از ساعت 8 صبح که داداش رفته بود شرکت اومده بود پیشم و کنارم بی سر و صدا خوابیده بود

ظهر ساعت 3 هوس کردیم بریم آرایشگاه نوبت گرفتیم و نیم ساعت بعد رفتیم

بعد رفتن ما مادر همسر اومده بود اینجا هم احوالپرسی کنه ازم هم از بخواد برم اونجا

منم که از قبل با همسر حرفیده بودم و قرار گذاشتیم که من اونجا نرم

واقعا اخلاق مزخرف خواهر شوهر 1 در نبود همسر قابل تحمل نیست و

مخصوصا جدیدا که دنبال بهونه الکی میگرده دعوا کنیم و من بهش محل نمیدم

خلاصه اومدم خونه ومامی گفت اومدن دنبالت . منم زنگیدم که عذر بخوام واسه نرفتنم جواب ندادن

اس دادم خواهر شوهر که ممنون نمیام اونجا خونه بابام می مونم

جواب داده  بود . تو به همسرت چیکار داری که  نمیای مگه خواهر کوچیکه من  بدون شوهرش خونه 

پدر شوهرش نمی مونه . ما خوب نیستیم که نمیای. ناراحتی نداره . تو بدون همسرت رفتی مهمونی شهرستان

اینقده حرص خوردم از دستش و دلم میخواست بش بگم ازت متنفرم . حواله اش دادم به همسر و

سریع متن اس رو فرستادم براش که زود جمع کن این خواهر مزخرفتو .

همسر طفلی هم از اون راه دور زنگیده بود بهش .حالا خواهر خانوم فکر میکرده من به همسر نمیگم اس داده

خواهر همسر 46 سالشه و مجرده . مادر همسر هم 65 سالشه .واقعا واسه من همزبون نیستن

و اصلا اصلا بدون حضور همسر اونجا راحت نیستم

خواهر همسر یه سری اخلاقای گند داره که همه فامیلا ازش خبر دارن و خیلیا ازش دوری میکنن

و رفت وآمد به خونه اشون خیلی خیلی محدوده . برعکس مادر همسر یه خانوم فهمیده و کاملا اجتماعی و

خوش برخورده ولی دخترش گند زده به تمام روابط خونوادگی .

شاید اگه  این خواهر شوهر نسبتا محترم اونجا نبود تمام سه روز رو میرفتم ور دل مامی شوشو مینشستم

چون مطمئنم بین من و ایشون مشکلی پیش نمیاد ولی با خواهرجان صدرصد دعوام میشه .

آخیش دلم خنک شد غیبت کردم

واقعا خیلی حرفا راج به این خواهر خانوم رو دلم سنگینی میکنه بعضی وقتا . نه میتونم به مامی بگمشون

نه اینکه بخوام با خودش دعوا کنم . اصلا یه وعضی داره . بعضی وقتا که مژگان دم دستم میفته اینقده از

این خانوم غیبت میکنم براش که مخ بنده خدا رو می خورم. تنها کسیه که این مسائل رو میدونه

چون واقعا پیش هیچ کس دیگه ای از مشکلات قوم شوهر نمیحرفم . مامی جان که بفهمه همش غصه میخوره

واسم . دیگران هم بفهمن واسه خودم سرکوفت میشه خواهر شوهرت ال و بل .

بگذریم.

دیشب خیلییییییییی شب بدی بود . از یه سر دلتنگی و از یه سر استرس واسه کش دادن این قضیه از جانب

جان

کلی استرس کشیدم

یه خورده هم سر همسر غر غر کردم اس ام اسی .

همسر جان تماس گرفتن که کاراش تموم شده و امشب حرکت میکنه به سوی خونه

خدا زودتر فردا صبح رو برسون

اهم اتقاقات :

۱- تصادف وحشتناک من که ماشین رو مختصر کرد ولی به خودم ذره ای چیزی نشد که بر خلاف افکارم فکر میکردم همسری خیلی ناراحت میشه ولی وقتی دید به من هیچی نشده سر صحنه تصادف تو خیابون فقط منو در آغوش گرفته بود و بوس میکرد که خدا رو شکر چیزیم نشده و من هار هار برای ماشینم گریه میکردم (چون مقصرمن بودم و از شانس گندم بیمه بدنه نداشت قرار بود فردای تصادف انجام بشه که قسمت نبود)

۲- هر کاری اینروزا داشتیم به در بسته میخوردیم و باز همسری صبوری میکرد و صبوری !

۳ - الان ۶ ماه هس که کلنگ بچه دار شدنو زدیم ولی خبری نیس که نیس و همسری حتی ناراحت نیس با اینکه عاشق بچه س

و خیلی اتفاقات ریز و درشت که خدا میخواست به من بفهمونه همسرکم اصلا بد نیس !

اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92