loading...
ساعت عاشقانه
لایو بازدید : 11 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)
امروز تصمیم جدیدی گرفتم

تصمیمم اینه که

دیگه فراموشش کنم

خدایا کمکم کن خواهشا

ولی

خیلی دوستش دارم


لایو بازدید : 13 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)
۱. اجرای طرح هادی روستایی وآسفالت کشی خیابان ها

۲. نصب و راه اندازی ترانسفورماتور۲۰۰ درروستا

۳. آبرسانی به روستا

۴.ایجادفضای سبز درروستا وپارک وساخت غسالخانه

۵. ساخت خانه های مسکنی

از مسئولین به خاطر کارهای انجام شده تقدیروتشکرمی کنم ولی بدانیم که این جا جنوب کرمان است و مشکلات زیاد هرچه کار کنیم کم است...

 

عکس ها از لنزثاقب گرفته شده است.


لایو بازدید : 11 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

امروز برای اون پسرداییِ جوونم که قبلا گفته بودم پدر و مادرشو تو زلزله از دست داده بود و خودکشی کرده بود سالگرد گرفتن اما به خاطر سردی هوا من نرفتم. الانم دلم خیلی گرفته. بنده خدا تا وقتی زنده بود خواهرا و برادراش پیشش نمی رفتن الان که دیگه نیست داداشش اومده خونشو صاحب شده و تغییرات داده و ... چی بگم؟!!! خدا نکنه آدم مظلوم باشه!!!! مامانم میگفت خواهراش حتی نیومده بودن سر خاک!!!!

روحش شاد و یادش گرامی

دوستان لطفا هر کسی اینجا رو میخونه براش یه فاتحه بفرسته بنده خدا کسیو نداشت. ممنون میشم


لایو بازدید : 10 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

در عجبم

یه موجود تا چه حد میتونه چرک و کثیف،ناهنجار ،باهوش و در عین حال بامزه و دوست داشتنی باشه

 

و این حکایت عباس کوچولوست که بیچاره و درب و داغونمون کرده

 

 


-0

لایو بازدید : 7 پنجشنبه 18 مهر 1392 نظرات (0)

کثیف ترین چاپلوسی

زمانی است

که مردی یا زنی به خاطر

طبیعی ترین نیازش

به معصومی بگوید

دوستت دارم



خداجونم دلم خیلی خیلی گرفته چرا منونمیبری پیش خودت من الان 15سالمه ولی یادته از 9سالگی همیشه ارزوی

مرگمو داشتم اون روزا که گناهی نداشتم ی بچه بودم پاک ومعصوم یادته میگفتم دلم این دنیارو نمیخواد میترسم از اینجا
یادته مگه نمیگی دوسم داری مگه نمیگی پیشمی خدا پس کجایی چرا من نمیبینمت چرا منو نمیبری چرا تنهام منو ببر
من دلم نمیخاد کنار گرگا زندگی کنم الان دیگه کلی گناه دارم دیگه اون بچه ی معصوم نیستم که تو اوج بچگیش تو نمازای
بچگونش فقط دوتا ارزو داشت اول زنده موندن باباومامانش ودمی مردن خودش
کجایی اخه؟


لایو بازدید : 13 سه شنبه 16 مهر 1392 نظرات (0)

به نام تو که همیشه در نزدیکترین فاصله حست میکنم ...

وقتی توی زندگیم به عینه میبینمت احساس آرامش بیشتری میکنم وقتی بهت میگم همه کسم

پس باید از همه بهم نزدیک تر باشی ... هیچوقت ازم فاصله نگیر آروم جونم .

توی این آپ میخوام از اساتید دوره کارشناسیم که به سختی طی شد  و بهشون خیلی

مدیونم یادی کنم . کارشناسیم تموم شد اما اساتید خوب و بزرگوارم را هیچوقت از یاد نمیبرم

و همیشه براشون دعا میکنم ...

جناب آقایان : دکتر علیزاده ( خیلی زحمت منو کشیدند ایشالا خدا همیشه مشکل گشایشون

باشه ) – دکتر جلالی – دکتر روح ا.. ندری – دکتر صادقی – دکتر کلهر – دکتر پیمان

رجبی – آقای غلامی و همه اونایی که بودند ولی نام نمیبرم .

و حالا کارشناسی ارشد گرایش پترولوژی دوره شبانه دانشگاه خوارزمی تهران (تربیت

معلم) مشغول به تحصیل هستم ... و امیدوارم توی رشتم موفق باشم و با خدا بیشتر آشنا بشم

و سعی کنم ادای تحصیل کرده ها رو در نیارم و از یاد نبرم که همه جهت شناختن خداست

که شگفتی های خلقت رو ازمون پنهان کرده تا با شوق بیشتر کشفشون کنیم .

 


تعداد صفحات : 9

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 88
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 28
  • بازدید کلی : 3,175